شنبه, ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2024-04-27
کد خبر: 8452 |
تاریخ انتشار : 09 آبان 1402 - 4:51 | ارسال توسط :
320 بازدید
0
11
ارسال به دوستان
پ

مروری بر کتاب صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد نوشته‌ی دیوید فرامکین

کتاب صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد A Peace to End All Peace نوشته دیوید فرامکین David Fromkin ترجمه‌ی حسن افشار؛ پژوهشی درباره‌ی تاریخ جنگ جهانی اول است

نام کتاب کنایه‌ای است به معاهده‌ی صلح پاریس در پایان جنگ جهانی اول است و از نقل‌قول مشهور از آرچیبالد ویول برگرفته شده است

«بعد از جنگی که به همه‌ی جنگ‌ها پایان داد، ظاهرا در پاریس به صلحی دست یافتند که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد.»

از جنگ جهانی اول با نام‌های گوناگونی یاد می‌شود که یکی از آن‌ها “جنگی برای پایان همه‌ی جنگ‌ها” است.

جنگ اول با انگیزه‌ی تعیین وضعیت قدرت در جهان و برقراری نظمی واحد در مرزبندی‌های سیاسی کشورها آغاز شد و از همین جهت بود که مجریانش آن را پایانی برای تمامی جنگ‌ها می‌دانستند.

برای انسان امروز که می‌تواند با یک قرن فاصله، تاریخ جنگ اول را ارزیابی کند، این تعبیری ساده لوحانه است

آنان که جهان آرمانی خود را در گرو عبور از این جنگ می‌دیدند، تصورش را هم نمی‌کردند که تنها بیست سال بعد،  نواده‌ی شوم این نبرد عالم‌گیر و ویرانگر نیز از راه برسد و گویی نمی‌دانستند هیچ جنگی نمی‌تواند ضامن پایان یافتن جنگ‌های بشریت باشد.

کنفرانس صلح پاریس و توافقات حاصل از آن نیز به هر چیزی شبیه است جز نامش؛ معاهده‌ای که تحقیری تاریخی را برای شکست‌خوردگان جنگ _جبهه‌ی متحدین_ به همراه داشت و زمینه‌ای شد برای پیدایش جبنش‌هایی چون نازیسم و فاشیسم و نهایتاً جنگ جهانی دوم.

صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد بیانگر رویدادهای مهمی از تاریخ نخستین جنگ جهانی است و همان‌طور که از عنوان فرعی آن برمی‌آید، خط اصلی و هسته‌ی مرکزی کتاب متمرکز بر چگونگی فروپاشی امپراتوری عثمانی و نحوه‌ی شکل‌گیری خاورمیانه‌ی امروزی است؛ اما در همین سطح نمی‌ماند و به کمک روایت‌های فرعی و تکمیلی‌‌ِ فراوان بسط داده می‌شود و حدود روایی خود را تا ارائه‌‌ی تصویری جامع از بخش مهم و تأثیرگذاری از جنگ اول گسترش می‌دهد.

ماجرای جنگ جهانی اول

قتل ولیعهد امپراتوری اتریش_مجارستان؛ بهانه‌ای خنده‌آور که همگی در سال‌های نوجوانی درباره‌اش شنیده‌ایم. پرواضح است که اتفاقی در این سطح نمی‌تواند موجب وقوع یکی از بزرگترین جنگ‌های تاریخ بشر با میلیون‌ها کشته‌، هزینه‌های هنگفت و خساراتی جبران‌ناپذیر شود؛ بلکه انگیزه‌هایی چون اختلافات سیاسی و رقابت‌های اقتصادی بودند که در این بازی بزرگ نقش اصلی را ایفا کرده‌اند.

به هر ترتیب جنگی که میان دو جبهه‌ی متحدین (در رأس آن آلمان، عثمانی و اتریش‌-مجارستان) و متفقین (در رأس آن بریتانیا، فرانسه و روسیه) آغاز شده بود، میدان نبرد و تبعات خود را به دیگر قاره‌ها نیز رساند و این نقطه‌ی آغاز رسمی و علنی داستان خاورمیانه است.

آخرین جملات کتاب صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد

«ماجرا قرن‌ها پیش‌تر آغاز شده بود؛ کریستف کلمب راه را گشود و به دنبالش دیگر اروپایی‌ها رهسپار تسخیر و استعمار سرزمین‌هایی شدند که در قاره‌ی آمریکا و آب‌های دو سویش کشف کرده بودند. ماجرا تا قرن نوزدهم ادامه یافت.

بریتانیا امپراتوری هند را گرفت و دولت‌های بزرگ اروپا قاره‌ی آفریقا را بین خود تقسیم کردند. در آغاز قرن بیستم، جز شرق آسیا، خاورمیانه تنها سنگر بومی‌ای بود که اروپایی‌ها هنوز آن را نگرفته بودند. اما در پایان جنگ جهانی اول، لوید جورج به خود می‌بالید که ارتشش سرانجام این سنگر را هم گشوده است.»

دیوید فرامکین حقوقدان و مورخ برجسته آمریکایی
دیوید فرامکین نویسنده کتاب صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد

ماجرای شکل گیری خاورمیانه

کتاب صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد کوششی علمی برای پاسخگویی به این سوال است که:

خاورمیانه چگونه شکل گرفت و چرا همواره درگیر بحران‌ها و ناآرامی‌های پیاپی است؟

اصل ماجرای شکل گیری خاورمیانه از این قرار است.

اوایل قرن بیستم است. اروپا با سرعتی چشمگیر در میدان پیشرفت‌های صنعتی و اقتصادی می‌تازد و از امپراتوری عثمانی دیگر تنها نامی به جای مانده است. در عمل بخش وسیعی از قلمرو خود را از دست داده، حوزه‌ی نفوذ قدرت سیاسی‌اش محدود به ترکیه‌ی امروزی شده، شکاف فرهنگی_اجتماعی عمیقی با مغرب‌زمین پیدا کرده و به “مرد بیمار اروپا” شهرت یافته است؛ اقتداری در سراشیبیِ انحطاط.

در چنین وضعیتی است که جنگ جهانی اول درمی‌گیرد. موقعیت جغرافیایی عثمانی برای بریتانیا در حکم شاهرگی است که تداوم حیات سیاسی‌اش را در هند تضمین می‌کند.

هنگامی که عثمانی به امپراتوری آلمان می‌پیوندد و به روسیه هجوم می‌آورد، فرصت طلایی مهیا می‌شود.

متفقین می‌خواهند جای پایشان را در منطقه محکم کنند و به قیمومیت مناطقی چون بیت‌المقدس و عقبه و دمشق و…. دست یابند. لازمه‌ی تحقق این هدف فروپاشی امپراتوری عثمانی و تغییر نظم موجود منطقه است.

خاورمیانه جزو محدود منطقی است که در اوایل سده‌ی بیستم هنوز ساختاری اُمتی دارد و نظمِ سیاسیِ اروپایی نیافته است.

به عبارت بهتر مردمان بسیاری از نژادها و فرهنگ‌های گوناگون در قلمرو عثمانیان زندگی می‌کنند که وجه مشترک عمده‌شان دین اسلام است؛ بنابراین مفهومِ دولت_ملت در این قسمت از جهان هنوز محلی از اِعراب ندارد.

متفقین که پیشاپیش خود را پیروز جنگ و فروپاشی امپراتوری عثمانی را از نتایج مسلّم آن می‌دانند، با این سوال اساسی و تعیین‌کننده مواجه می‌شوند: با آینده‌ی منطقه چه کنیم؟ و این‌جاست که بازیگران اصلی وارد صحنه می‌شوند.

شاید بهترین راه تخریب یک بنا، منهدم کردن آن از درون باشد؛ ایده‌ای ساده اما کاری. در دوره‌ای که از آن صحبت می‌کنیم، تقریبا تمام جهان عرب زیر سلطه‌ی تُرکان عثمانی است و از همین روست که شُعار “اتحاد اَعراب” راه‌گشا خواهد بود.

بریتانیا به کمک نظامیان و افراد خود در خاک عثمانی کار را آغاز می‌کند؛ مذاکره با قبایل عرب، تحقیق میدانی در منطقه، حمایت‌های مالی و نظامی و… . مسیری پرفرازونشیب که هر بازیگری به سهم خود در آن ایفای نقش می‌کند؛

کیچنر، لارنس عربستان، چرچیل، لوید جرج، حسین شریف، محمد الفاروقی و… . توافقاتی بر پایه‌ی دروغ‌های دوجانبه، داده‌ها و اطلاعات غلط، شورش‌ها و مبارزات داخلی و در نهایت دست‌هایی خالی.

اعراب در طول جنگ اول به بخش‌های قابل‌توجهی از اراضی عثمانیان مسلط می‌شوند، اما خاورمیانه قرار است غنیمت جنگی بریتانیا و فرانسه باشد. درنتیجه‌ی همین توافق قبلی است که مردانی در آن سوی مرز‌های قاره‌ی کهن پشت میزهایشان می‌نشینند و خط‌کش‌به‌دست داستان خاورمیانه را رقم می‌زنند و سرنوشت میلیون‌ها انسان را در جای دیگری از جهان تغییر می‌دهند.

توافق‌نامه‌ی سایکس_پیکو که قرارداری برای تقسیم اراضی عثمانی است میان بریتانیا و فرانسه امضا می‌شود و آن‌چه امروز به‌عنوان خاورمیانه می‌شناسیم برآمده از همین توافق است. اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود…

مدتی بعد ساختار سیاسی بریتانیا و فرانسه دستخوش تحول می‌شود و با تغییر دولت‌ها، رویکرد این دو کشور نسبت به خاورمیانه نیز تغییر می‌کند.

اروپاییان دیگر نه انگیزه‌ی حضور در خاورمیانه را دارند و نه _باتوجه به هزینه‌های سرسام‌آور جنگ_ توان مالی‌اش را.

نهایتا آن‌چه حاصل می‌شود اداره‌ی نصفه‌ونیمه‌ی خاورمیانه به دست اروپاییان، مبارزات گروه‌های مردمی و سال‌ها آشفتگی و آشوب است.

اگر بخواهیم بحران‌های کنونی کشورهایی مانند فلسطین و سوریه، عراق و… را ریشه‌یابی کنیم، از داستان جنگ جهانی اول دست خالی باز نخواهیم گشت.

مسائل اطلاعاتی در جنگ‌ها همواره اموری پیچیده و پررمز و راز بوده‌اند. این‌جا اما آن‌چه بیش از همه مسلّم است، درک نادرست بریتانیا از شرایط فرهنگی، مردمی، نژادی و دینی منطقه است.

اروپاییان گمان می‌کردند چون عرب‌ها همگی زبانی _تقریبا_ واحد دارند، می‌توانند کشوری واحد را تشکیل دهند؛ غافل از این‌که تفاوت‌های بسیاری میان اقوام عرب‌زبان وجود داشته و دارد و این فرضیه که بتوان تمامی آنان را تحت نظامی واحد دید، خیال خامی به نظر می‌رسد.

از طرف دیگر در کتاب با چندین روایت از ماجراهایی مواجه می‌شویم که در آن‌ها بریتانیا براساس تحلیل‌های به‌دست‌آمده از گزار‌ش‌های غلط و غیرواقعی دست به اقداماتی زده که سرنوشت هزاران انسان را دستخوش تغییر کرده است.

مجموع این شرایط در کنار جاه‌طلبی‌های شخصی هر یک از مهره‌های اصلی جنگ اول موجب شد طرح تغییر نظم منطقه نه تنها با توفیق همراه نشود، بلکه شرایط خاورمیانه و حتی اروپا را پیچیده‌تر کند.

صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد داستان انسان‌هایی است که هر کدام می‌خواستند جهان را مطابق رویای خود تغییر دهند، اما…

روایتی از کتاب صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد

«وقایع سال‌های 1914 تا 1922 گرچه مسئله‌ی خاورمیانه‌ایِ اروپا را حل کرد، مسئله‌ای خاورمیانه‌ای برای خود خاورمیانه آفرید.

تمهیدات سال 1922 تا جایی که به اروپاییان مربوط می‌شود، این مسئله را که چه چیزی _و چه کسی_ باید جای خالی امپراتوری عثمانی را پر کند حل کرد. اما تا امروز همچنان نیروهای محلی قدرتمندی در خاورمیانه وجود دارند که با این ترتیبات کنار نیامده‌اند و بعید هم نیست آن‌ها را به هم بزنند.

[…] شاید روزی چالش‌های ترتیبات 1922 مرتفع شود. اما اگر نشود و با همه‌ی توان ادامه یابد، خاورمیانه سرانجام به وضعیتی مشابه وضع اروپای قرن پنجم خواهد شد که سقوط مرجعیت امپراتوری روم در غرب اتباعش را در بحران تمدنی افکند که وادارشان کرد نظام سیاسی تازه‌ای برای خود پیدا کنند. تجربه‌ی اروپا نشان می‌دهد که این بحران بنیادین در تمدن سیاسی ممکن است چه ابعادی بیاید.»

جمعبندی بررسی کتاب صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد

کتاب صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد از جمله آثار مهم در حوزه‌ی تاریخ سیاسی معاصر است. از جمله علل اهمیت و موفقیت کتاب می‌توان به جامعیت آن، مستند و موثق بودنش، به دست دادن مجموعه‌ای از اطلاعات مفید از جنگ اول و… اشاره کرد.

نویسنده با بهره‌گیری از ساختار و لحنی داستانی در بیان مسائل پیچیده‌ی سیاسی و همچنین استفاده از تصاویر و نقشه‌ها خوانندگان را در درک بهتر موضوع یاری می‌کند. او به بررسی انگیزه‌های تصمیم‌گیران، نحوه‌ی تصمیم‌گیری و عوامل و اطلاعات موثر بر آن می‌پردازد و ما را تا حد ممکن به وقایع نزدیک می‌کند.

همچنین تلاش او برای روشن ساختن مرز میان حقیقت و دروغ های تاریخی از طریق چینش منظم وقایع در کنار یکدیگر درخور توجه است. شیوه‌ی روایی کتاب از این قرار است که ماجراها در عرض یکدیگر بیان می‌شوند و سرانجام مانند قطعات یک جورچین، تصویر نهایی را می‌سازند.

«بالفور وزیر خارجه‌ی بریتانیا می‌گفت این جنگ “شاید بزرگ‌ترین حادثه‌ی تاریخ باشد”، اما اعتراف می‌کرد ذهنش یارای درک ورای آن را ندارد: “شاید نسل‌های آینده بتوانند به واقعیت آن پی ببرند.” او و نسل او که نتوانستند.»


لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط کتاب صوتی سلام صدا در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • ارسال دیدگاه برای این مطلب مقدور نمی باشد!