کتاب صوتی بازی گذشته نوشتهی محمدرضا غفاری نیا، داستانی دلنشین و جذاب برگرفته از زندگی یکی از دوبلوران خوب کشور است که اکنون در خانه ابدی خود در بهشت زهرای تهران به خوابی همیشگی فرو رفته است. درباره کتاب صوتی بازی گذشته محمدرضا غفاری نیا به عنوان یکی از نویسندگان جوان و خوشآتیه کشورمان پس […]
کتاب صوتی بازی گذشته نوشتهی محمدرضا غفاری نیا، داستانی دلنشین و جذاب برگرفته از زندگی یکی از دوبلوران خوب کشور است که اکنون در خانه ابدی خود در بهشت زهرای تهران به خوابی همیشگی فرو رفته است.
درباره کتاب صوتی بازی گذشته
محمدرضا غفاری نیا به عنوان یکی از نویسندگان جوان و خوشآتیه کشورمان پس از آنکه از دانشگاه فارغالتحصیل شد و کارگاههای داستاننویسی سیامک گلشیری را پشت سر گذاشت، اولین اثر خود با نام «خاطرات مزاحم» را در سال 1388 روانه بازار کرد.
او در این مسیر اتفاقی جالب برایش رخ داد و آن هم پرستاری کردن از یک هنرمند دوبلور (نام این فرد به دلایلی نامعلوم است) بود که این آشنایی سبب نگارش کتاب بازی گذشته شد.
این کتاب در سیزده بخش نگاشته شده و از سرگذشت این دوبلور نیز تاثیر بهسزایی گرفته است. همچنین در بخشهایی از داستان، نویسنده علاوهبر آنکه افکار شخصی و خاطرات خود در پاریس را شرح میدهد، از مراکز مهم این شهر همچون دیزلی لند، قبرستان پرلاشز و … نیز سخن میگوید.
از متن کتاب بازی گذشته میشنویم
لابهلای گورها قدم میزدم. گورها قدیمی بودند، برخی مربوط به دویست سال قبل. برخی بیانگر شغل فرد بودند؛ مانند گوری که یک دوربین عکاسی بر روی آن طراحی شده بود. برخی بسیار زیبا بودند به طرزی که گویی دهها هنرمند برای ساخت آنها به کار گرفته شده بود.
یکی مردی با چهرهای آرام، گویی نقاش بود یا داستاننویس. یکی سربازی بود که همسرش به پایش افتاده بود. یکی خانوادهدار و عاشق سینهچاکدار. یکی پوشیده شده از انبوهی گلهای خشک. یکی پرت افتاده و یکی وسط میدان. یکی شکسته، یکی خوشتراش. یکی محافظت شده با آهویی تنها و جغدی بر پشت. افسانهای قدیمی میگوید اگر کسی این کابوس را ببیند، درجا میمیرد. این کابوس را دیدم…