شنبه, ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2024-04-27
کد خبر: 5877 |
تاریخ انتشار : 10 مرداد 1401 - 11:39 | ارسال توسط :
988 بازدید
0
15
ارسال به دوستان
پ

کتاب زندگی خصوصی کاترین کبیر نوشته‌ی جرج پی. کوچ، به شرح زندگی یکی از قدرتمندترین فرمانروایان روسیه می‌پردازد که 34 سال بر کشور حکومت کرد.

کتاب زندگی خصوصی کاترین کبیر نوشته‌ی جرج پی. کوچ، به شرح وقایع زندگی یکی از قدرتمندترین فرمانروایان روسیه می‌پردازد که با برکناری شوهرش از تخت پادشاهی، به مدت 34 سال بر کشور حکومت کرد.

درباره‌ی کتاب زندگی خصوصی کاترین کبیر:

جرج پی. کوچ (George Peabody Gooch) در کتاب زندگی خصوصی کاترین کبیر (Catherine the Great, and other studies) علاوه بر اینکه به زندگینامه‌ی کاترین دوم می‌‌پردازد، به شما نشان می‌دهد که چه مصیبت‌هایی بر سر مردم رنجیده و محروم کشور روسیه آمد.

کاترین دوم که پس از گذشت سال‌ها به کاترین کبیر مشهور شد، شاهزاده خانمی بود که در یکی از دربارهای کوچک کشور آلمان زندگی می‌کرد.

روزی به توصیه‌ی فردریک پادشاه پروس وارد دربار روسیه شد و در نهایت با پتر سوم خواهرزاده‌ی ملکه امپراتیس الیزابت ازدواج کرد.

پتر سوم مردی کم عقل، بی‌سواد و نادان بود؛ بعد از اینکه امپراطور روسیه شد با اقدامات ابلهانه و غیرمنطقی‌اش عرصه را بر تمام مردم کشور تنگ کرد، به طوریکه همگی خواهان برکناری وی شدند.

کاترین از این شرایط اسفناک همسرش استفاده کرد و با انجام یک کودتا پتر سوم را برکنار و خودش را به عنوان ملکه‌ی روسیه معرفی نمود.

این زن آلمانی بیشتر از هر امپراطور دیگری بر روسیه حکومت نمود و موفق شد با انجام چند جنگ بزرگ، آن سرزمین را به یک کشور بسیار قدرتمند و پیشرفته تبدیل نماید.

در دوران حکومت کاترین کبیر بهترین اصلاحات اقتصادی، سیاسی و پیروزی‌های نظامی صورت گرفت و جزو عصرهای طلایی در تاریخ روسیه به شمار می‌آید.

او زنی بسیار ولخرج، هوسران و علاقه‌مند به لباس‌ها و جواهرات گران قیمت بود و تا آخر عمرش دیگر ازدواج نکرد.

کاترین در دوران سلطنتش تمام اصول انسانیت را زیرپا گذاشت و خارج از اقدامات بزرگی که برای روسیه انجام داد، حکومت وی یکی از سیاه‌ترین دوران تاریخ روسیه به شمار می‌رود.

او تمام پول‌های مملکت را برای معشوقه‌هایش خرج می‌کرد و مردم روسیه در فقر و تنگدستی زندگی می‌کردند.

سخن آخر آنکه کاترین در هنگام مرگ تنها بود و همچون یک غریب تهی‌دست که در کشوری بیگانه بمیرد، زندگی را بدرود گفت.

دانلود کتاب صوتی زندگی خصوصی كاترين كبير

کتاب زندگی خصوصی کاترین کبیر

فهرست مطالب کتاب

  • سخنی با همراهان
  • پیشگفتار
  • شاهزاده خانم یوهان
  • «فردریک» پادشاه پروس
  • سوفی و مادرش به سوی روسیه حرکت کردند
  • دیدار کاترین با ملکه الیزابت و گراندوک پطر
  • مراسم نامزدی و مذاکرات کاترین با پطر
  • یک واقعۀ غیرمترقبه در زندگانی کاترین و نامزد او پطر
  • شاهزاده ناریشکین
  • عروسی کاترین با پطر
  • ملکۀ روسیه کاترین را گناهکار دانست
  • وقتی زناشویی برای یک دختر جوان شکنجۀ ابدی می‌شود
  • صدراعظم به فکر چاره‌جویی افتاد
  • چطور پیش‌بینی صدراعظم روسیه جامۀ عمل نپوشید
  • وضع‌حمل کاترین
  • فقط عقل و اراده می‌تواند یک قلب مجروح را درمان کند
  • گزارش سفیر کبیر انگلستان در سنپترزبورگ به دولت بریتانیا
  • کتۀ الیزابت ملکۀ روسیه و عزل صدراعظم
  • ملکه الیزابت بار دیگر کاترین را احضار کرد
  • عشق جدید کاترین
  • آرزوهای کاترین برای نشستن بر تخت سلطنت
  • یک دختر جوان و جدید به دربار روسیه قدم گذاشت
  • دیدار مادر و فرزند
  • کاترین باردار می‌شود
  • مرگ الیزابت و سلطنت یک مرد دیوانه به اسم پطر سوم
  • تزار روسیه با یک قشون کوچک به جنگ یک زائو می‌رود
  • زنی که دارای اراده‌ای حیرت‌انگیز بود
  • اشتباهات پطر سوم و محبوبیت کاترین
  • مقدمات کودتای کاترین با کمک برادران اورلوف
  • متن یادداشتی که به خط خود کاترین راجع به وقایع روز بیست‌وهشتم ژوئن نوشته شده است
  • شرح واقعی حوادث روز بیست‌ و هشتم ژوئن سال 1792 میلادی
  • عزل پطر و مرگ او
  • چطور کاترین کبیر با شقاوت ایوان ششم را به قتل رسانید
  • ایوان مخوف
  • پوتمکین نزد ملکۀ روسیه مقرب می‌شود
  • وضع محکومین در زندان‌های روسیه از زبان «ولتر»
  • دو قصر که از طرف کاترین برای دیدار با پوتمکین ساخته شد
  • پوتمکین به فکر ترقیات بعدی خود می‌افتد
  • واسیلی چیکوف
  • انتخاب دیگر پوتمکین برای ملکه
  • سرگرد «سوری»
  • ستوان «کورساکوف»
  • یک افسر جوان به نام «لانسکویی»
  • پوتمکین فرمانروای رسمی روسیه
  • کینۀ «پل» نسبت به مادرش
  • مرگ لانسکویی و تغییر در روحیات کاترین کبیر
  • کاترین دوم بعد از یک دوره کار متمادی احتیاج به تفریح داشت
  • بازار مکارۀ شهر نیژنی
  • ماجرای پوگاچف
  • سیر و سیاحت کاترین کبیر در شهر «قازان»
  • مسافرت ملکۀ روسیه روی رودخانۀ ولگا
  • مرگ پوتمکین صدراعظم روسیه کنار یک جوی آب
  • آخرین سنوات عمر کاترین کبیر، ملکۀ روسیه
  • مرگ کاترین و آغاز سلطنت پل اول
  • چطور پل اول مردی را که تصور می‌شود برادر او بود، به قتل رسانید
  • توطئۀ قتل پل اول
  • چطور امپراتور روسیه به قتل رسید
  • چطور دختر حرام‌زادۀ الیزابت ملکۀ روسیه برحسب امر کاترین کبیر کشته شد
  • امپراتور فیلسوف
  • صدراعظم الکساندر اول و شمه‌ای از کارهای او
  • مرگ الکساندر اول
  • تاریخچۀ زندگی نیکلای اول، امپراتور روسیه
کتاب زندگی خصوصی کاترین کبیر

در باره ذبیح الله منصوری مترجم کتاب:

پرکارترین مترجم تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله حکیم اللهی دشتی مشهور به ذبیح الله منصوری (Zabih Allah Mansuri) است که در سال 1278 زاده شد و در سال 1365 از دنیا رفت.

او علاوه بر ترجمه در نویسندگی و روزنامه‌نگاری هم دستی بر آتش داشت. منصوری در مدرسه‌ای دو زبانه در سنندج درس خواند و از همان ابتدا زبان فرانسه را به خوبی آموخت.

او در سال 1299 به تهران مهاجرت کرد و در همان سال‌ها بود که پدرش را از دست داد. در ابتدا قصد داشت در رشته دریانوردی تحصیل کند اما کم‌کم به ادبیات و ترجمه روی آورد.

در سال 1301 فعالیت ادبی خود را به عنوان مترجم در روزنامه‌ی تازه‌تاسیس کوشش آغاز کرد و پس از آن با روزنامه و نشریات مختلفی چون اطلاعات، کیهان، ایران ما، خواندنی‌ها، تهران مصور، سپید و سیاه، دانستنی‌ها و… همکاری نمود.

ذبیح الله منصوری در طول زندگی پرافتخار خود چیزی در حدود 1200 عنوان داستان، کتاب و مقاله ترجمه و منتشر کرد.

از متن کتاب زندگی خصوصی کاترین کبیر :

روز بیست‌وپنجم ماه دسامبر 1743 میلادی، یعنی روزی که شب قبل از آن در سراسر دنیای مسیحیت مردم مراسم جشن نوئل را برپا کرده بودند، یک سواری در جاده‌ای که از برلن منتهی به شهر کوچک «زربست» کرسی منطقه‌ای به همین نام- می‌شد، اسب می‌تاخت.

با اینکه در آن شب برف می‌بارید و ممکن بود که اسب در حال تاخت زمین بخورد و سوار آسیب ببیند، راکب آن اسب از سرعت خود نمی‌کاست، زیرا می‌دانست حامل نامه‌ای است که باید هرچه زودتر به مقصد برسد.

اگر برف ادامه می‌یافت و روی زمین می‌نشست، به‌طور حتم از سرعت سوار مزبور می‌کاست و مجبورش می‌کرد که با قدم اسب حرکت کند، ولی مقارن ساعت نه بعدازظهر ریزش برف قطع شد و آن سوار به یک چاپارخانه که کنار آن یک مهمان‌خانۀ روستایی بود رسید و بانگ زد: فوری یک اسب تازه‌نفس به من بدهید.

هنگامی که اسبی از اصطبل خارج می‌کردند تا به وی واگذارند، او در مهمان‌خانۀ روستایی یک جام نوشیدنی نوشید و از مهمان‌خانه‌چی پرسید: از اینجا تا زربست چقدر راه است؟

مهمان‌خانه‌چی گفت: ابتدا اجازه بدهید که به مناسبت عید نوئل به شما تبریک بگویم و اما از اینجا تا زربست سه فرسنگ راه است و اگر یک اسب راهوار داشته باشید، قبل از نیمه‌شب به آن جا خواهید رسید.

آن مرد پس از اینکه نوشیدنی‌اش را نوشید و بهای آن را پرداخت، گفت: یک اسب راهوار سه فرسنگ راه را باید در یک ساعت طی کند، نه در سه ساعت.

آن‌گاه از مهمانخانه خارج شد و سوار بر اسب تازه‌نفس، به راه افتاد و رکاب کشید. ولی قدری که راه پیمود، برف تجدید شد؛ طوری که آن سوار نتوانست در ظرف یک ساعت خویش را به زربست برساند و طولی نکشید که راکب و مرکوب بر اثر ریزش برف سفید شدند.

مع‌هذا قبل از ساعت دوازده (نیمه شب) شهر زربست که مثل همۀ شهرهای کوچک و قدیم آلمان اطراف قلعۀ حکمران بنا شده بود، نمایان شد.

قلعۀ زربست مثل همۀ قلاع شاهزادگان و امرای آلمان در آن دوره، هم یک دژ بود و هم یک کاخ. سوار بعد از اینکه به شهر وارد شد، عزم کاخ مزبور را کرد، زیرا می‌دانست شخصی که باید نامۀ او را بگیرد، در آن کاخ سکونت دارد.

هیچ‌یک از سکنۀ کاخ، غیر از نگهبان داخل آن دژ، مطلع نشدند که یک سوار به آن قصر نزدیک می‌شود و فقط یک دختر جوان که در اتاقی واقع در برج مرتفع و مرکزی کاخ، روی بستر دراز کشیده بود، صدای سم اسب را شنید و دید که یک سوار سفید به کاخ نزدیک می‌شود.

آن دختر، به اسم شاهزاده خانم «سوفی» که بیش از چهارده سال نداشت و می‌بایست در آن ساعت خوابیده باشد، وقتی سوار مستور از برف را دید پیش‌بینی نمی‌کرد نامه‌ای که به‌واسطۀ آن مرد آورده می‌شود، سرنوشت زندگی وی را تغییر خواهد داد.

لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط کتاب صوتی سلام صدا در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما