ابراهیم گلستان را شاید بتوان جنجالیترین نویسنده و روشنفکر ایران در دهههای اخیر دانست. از مجادلات قلمی صریح و بیپروایش با نویسندهها و شاعران گرفته تا لحن غرورآمیز و به تعبیر برخی از منتقدانش، متکبرانه وی درسالهای گذشته، دشمنان زیادی برایش به وجود آورده است.به اینها اضافه کنید رابطهی غیر غیر عرفی و غیر اخلاقیاش با فروغ فرخزاد که رگهای گردن افراد را متورم کرده بود!
بسیاری وی را بیهنر و بیاستعداد میدانستند که صرفا با رانت قدرت، توانسته استودیویی و اابزارهایی برای خود دست و پا کند. اما سوال اینجاست که میتوان مثل جلال آل احمد، وی را «گلستان نفتی» خواند و چشم به مستندها، خشت و آیینه، داستانها و سبک داستانگوییاش و نثر شسته و رفته و خوش ترکیب وی بست و هنرش را به مسائل شخصیش گره زد؟