پنجشنبه, ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | 2024-04-25
کد خبر: 6204 |
تاریخ انتشار : 24 مرداد 1401 - 8:51 | ارسال توسط :
1137 بازدید
0
12
ارسال به دوستان
پ

کتاب چرخ زندگی: یادداشتی درباره‌ی زندگی و مرگ نوشته‌ی الیزابت کوبلر راس، کتابی خواندنی و ارزشمند درباره‌ی مفهوم زیستن است.

کتاب چرخ زندگی: یادداشتی درباره‌ی زندگی و مرگ نوشته‌ی الیزابت کوبلر راس، کتابی خواندنی و ارزشمند درباره‌ی مفهوم زیستن است.

این نویسنده مشهور و تحسین‌شده در قالب خاطرات و تجربیات شخصی خود به ما نشان می‌دهد که اگر عمیقاً زندگی کنیم آنگاه چیزی به‌نام مرگ وجود ندارد.

درباره‌ی کتاب چرخ زندگی: یادداشتی درباره‌ی زندگی و مرگ

کتاب چرخ زندگی اثری است در مورد مفهوم زندگی، از نویسنده‌ای که پیش از هر چیز بخاطر تألیفاتش درباره مرگ و تجربه‌های نزدیک به مرگ مشهور است.

الیزابت کوبلر راس، روان‌درمان‌گر سوئیسی‌ای که با کتاب در باب مرگ و مردن (1969) به شهرت جهانی دست پیدا کرد، حالا در آستانه‌ی واپسین سال‌های زندگی خود، به ما می‌گوید که مرگ یک توهم است!

الیزابت کوبلر راس (Elisabeth Kübler – Ross) کتاب چرخ زندگی را در هفتاد و یک سالگی و در سال 1994 منتشر کرد، یعنی هنگامی‌که چرخه‌ی کامل زندگی‌اش را پشت سر گذاشته و در آستانه‌ی ورود به دهه‌ی پایانی زندگی‌اش بود.

این زندگی‌نامه، پاسخ الیزابت به شهرتی است که ناخواسته دامنگیرش شده و نامش را برای همیشه با مرگ و احتضار پیوند زده است.

او می‌گوید که مردم‌ همواره‌ از من می‌پرسند، مرگ‌ چگونه‌ است‌. به‌ آن‌ها می‌گویم‌ باشکوه‌ است‌ و درواقع زندگی‌ کردن‌ دشواری دارد.

در فصل نخست کتاب حاضر، نویسنده را می‌بینیم که در مقابل شعله‌های آتشی که تمام خانه و خاطراتش را دود کرده ایستاده و به زندگی‌اش که در حال سوختن است نگاه می‌کند و به‌ خودش می‌گوید که آیا در نبودِ مرگ‌، قدر زندگی‌ را می‌دانستیم‌؟

آیا اگر تنفر نبود می‌فهمیدیم‌ که‌ عشق‌، هدف‌ نهایی‌ست‌؟ راس می‌گوید اغلب‌ دوست‌ دارم‌ این‌ عبارت‌ را بیان‌ کنم‌: «اگر دره‌ها را از توفان‌ حفظ‌ کنید، هیچ‌گاه‌ زیبایی‌ نقش‌ و نگار روی‌ آن‌ها را نخواهید دید.»

این نقطه‌ی آغاز زوال زندگی الیزابت است که در ادامه با چند حمله‌ی قلبی او را به زندگی روی ویلچر ناچار می‌کند.

در همین روزهای ویلچرنشینی از سال 1994 است که کوبلر راس در چنین شرایطی به زندگی پشت سرش دوباره نگاه می‌کند و بار دیگر انتخاب‌هایش در سراسر عمر خود را مرور می‌کند.

برای مثال الیزابت در فصل اول کتاب، به صحنه‌ی دیگری در کودکی‌اش نقب می‌زند، زمانی که پدرش دارد آینده‌ای را به او تحمیل می‌کند که هیچ ربطی به آرزوهای خودش ندارد: پدر می‌خواهد الیزابت منشی شخصی او باشد. ایستادگی الیزابت، گام‌ گذاشتن او در مسیری است که تا انتهای زندگی سرنوشت او را رقم می‌زند.

درواقع راس در نگارش کتاب چرخ زندگی (The Wheel of Life: A Memoir of Living and Dying) به فصل‌های مختلف زندگی‌اش نظر دارد؛ سال‌های آغازین، آغاز میان‌سالی، اواخر میان‌سالی و سال‌های آخر عناوین بخش‌های اصلی کتاب است.

او در سال‌های آغازین زیستنش خودش را همچون موشی می‌داند که از ناخنک زدن و تجربه کردن هر چیز جدیدی لذت می‌برد، سال‌های آغاز میان‌سالی‌اش را به آرامش و خواب زمستانی خرس، سال‌های اواخر میان‌سالی‌اش را به پرسه‌زنی گاومیشی در دشت‌ها و صحراها و سال‌های آخر زندگی‌اش را به اوج‌گیری یک عقاب تشبیه می‌کند.

این تصاویر حاکی از تغییرات عمیق درونی مسافر زندگی در طول سالیان است. او که بارها به شرح قصه‌ی مرگ پرداخته است، این‌بار و در آخرین کتاب خویش به‌خوبی نشان می‌دهد که آشتی و پذیرش مرگ، چگونه زندگیش را سرشار و غنی کرده است.

نکوداشت‌های کتاب چرخ زندگی: یادداشتی درباره‌ی زندگی و مرگ

نیل‌ دونالد والش نویسنده‌ی‌ کتاب‌های‌ پرآوازه‌ی‌ «گفتگو با خدا» و «دوستی‌ با خدا» در شرح‌ سیر و سلوک خود به‌ صراحت‌ بیان‌ می‌کند که‌ شاگرد مکتب‌ دکتر راس‌ بوده‌ و سال‌ها در سمت‌ دستیار او فراوان‌ آموخته‌ است‌.

نیل‌ درباره‌ی این‌ آموزگار بزرگ‌ چنین‌ می‌گوید: «او ما را تشویق‌ می‌کرد تا اکنون‌ را کامل‌ زندگی‌ کنیم‌، بین‌ راه‌ درنگ‌ کنیم‌ و توت‌ فرنگی‌ها را بچشیم‌. هر کاری‌ که‌ می‌توانیم‌ بکنیم‌ تا کارهای‌ ناتمام‌ خود را به‌ پایان‌ برسانیم‌ و در نتیجه‌ بتوانیم‌ بدون‌ ترس‌ زندگی‌ کنیم‌ و بی‌پشیمانی‌ و افسوس‌، مرگ‌ را در آغوش‌ بکشیم‌.»

او می‌گفت‌: «زمانی‌ که‌ از مردن‌ نترسی‌، از زندگی‌ کردن‌ هراسی‌ نخواهی‌ داشت‌.» البته‌ بزرگ‌ترین‌ پیام‌ او این‌ بود: «مرگ‌، وجود ندارد.»

با الیزابت کوبلر راس بیشتر آشنا شویم

الیزابت کوبلر راس (8 جولای 1926–24 آگوست 2004) شهرت جهانی خود را در سال 1969 و با انتشار کتاب بسیار تحسین‌شده‌ی در باب مرگ و مردن بدست آورد. او در 16 سالگی خانه‌ی پدری را ترک کرد و تصمیم گرفت پزشک شود و بخشی از سال‌های جوانی خود را به امدادگری پزشکی برای مجروحان جنگ جهانی دوم در سرتاسر اروپا بگذراند.

او کسی است که با ایده‌هایش درک ما از وضعیت بیمار محتضر را به‌طور کلی تغییر داد.

راس از مخالفان مرگ خودخواسته یا آتانازی بود و می‌گفت این‌ کار باعث می‌شود که فرد نتواند کارش را به سرانجام برساند.

به علاوه او عضو شورای مشورتی انجمن بین‌المللی مطالعات نزدیک به مرگ (IANDS) بود و جهان را متوجه وضعیت بیماران لاعلاج کرد.

گفتنی‌ست کوبلر راس از سوی مجله تایم به‌عنوان یکی از صد زن متفکر قرن بیستم معرفی شده و دریافت‌کننده‌ی هجده مدرک افتخاری بوده است. سخنرانی او در دانشگاه هاروارد در سال 1970 شهرت جهانی یافته است.

از متن کتاب چرخ زندگی

چهار سال‌ پس‌ از تولد سه‌ قلوها و بزرگ‌ شدن‌ آن‌ها در یک‌ آپارتمان‌ کوچک‌ و تنگ‌ زوریخ‌ که‌ در آن‌ هیچ‌ فرصت‌ و مکانی‌ برای‌ تنهایی‌ وجود نداشت‌، پدر و مادرم‌ منزلی‌ ویلایی‌، سه‌ طبقه‌ و زیبا را در میلن یکی‌ از دهکده‌های‌ قدیمی‌ سوئیس‌ اجاره‌ کردند. میلن‌ در کنار دریاچه‌ بود و با ترن‌ نیم‌ ساعت‌ از زوریخ‌ فاصله‌ داشت‌. این‌ خانه‌ به‌ رنگ‌ سبز نقاشی‌ شده‌ بود و به‌ همین‌ جهت‌ ما آن‌ را «خانۀ‌ سبز» نامیدیم‌.

خانۀ‌ جدید ما که‌ بر تپه‌ای‌ پوشیده‌ از علف‌ و مشرف‌ به‌ دهکده‌ واقع‌ بود، حال‌ و هوای‌ روزگاران‌ قدیم‌ را داشت‌ و دارای‌ چمنزار کوچکی‌ بود که‌ ما می‌توانستیم‌ در آن‌ بدویم‌ و بازی‌ کنیم‌. باغی‌ هم‌ در آنجا بود که‌ سبزیجات‌ خود را در آن‌ می‌کاشتیم‌.

من‌ پر جنب‌ و جوش‌ بودم‌ و همچون‌ پدرم‌ به‌ فضای‌ باز بسیار علاقه‌ داشتم‌ و گاهی‌ اوقات‌ همۀ‌ روز را به‌ پرسه‌ زدن‌ در جنگل‌ها و مراتع‌ و دنبال‌ کردن‌ پرنده‌ها و حیوانات‌ می‌گذراندم‌.

از آن‌ دوران‌ دو خاطره‌ دارم‌ که‌ هر دو در شکل‌ دادن‌ شخصیتم‌ نقش‌ عمده‌ای‌ داشتند.

نخستین‌ خاطره‌ به‌ کشف‌ یک‌ کتاب‌ مصور در بارهٔ زندگی‌ در یک‌ دهکدۀ‌ آفریقایی‌ مربوط‌ می‌شود.

این‌ کتاب‌ کنجکاوی‌ همیشگی‌ مرا در بارهٔ فرهنگ‌های‌ گوناگون‌ جهان‌ برانگیخت‌.

بی‌درنگ‌ مجذوب‌ عکس‌های‌ کودکان‌ تیره‌پوست‌ آن‌ شدم‌ و سعی‌ کردم‌ با ورود به‌ جهان‌ رؤیاها که‌ دارای‌ زبانی‌ رمزی‌ بود و فقط‌ خواهرانم‌ از آن‌ باخبر بودند، آن‌ کودکان‌ را بهتر درک‌ کنم‌. از سوی‌ دیگر پدر و مادرم‌ را برای‌ تهیۀ‌ یک‌ عروسک‌ سیاه‌پوست‌ که‌ امکان‌ نداشت‌ در سوئیس‌ پیدا شود، به‌ ستوه‌ آوردم‌ و برای‌ رسیدن‌ به‌ این‌ مقصود حتی‌ از بازی‌ با عروسک‌هایم‌ دست‌ کشیدم‌.

فهرست مطالب کتاب

آشنایی‌ با نویسنده‌
… که‌ درباره زندگی‌!
چرخ زندگی: 1: تصادفی‌ در کار نیست‌
بخش‌ نخست‌: سال‌های‌ آغازین‌
2: سه‌ قلوها
3: فرشته‌ای‌ در آستانۀ‌ مرگ‌
4: بلکی‌ کوچولو
5: ایمان‌، امید و عشق‌
6: خدمتکاری‌، تاوان‌ سرکشی‌
7: جنگ‌ و صلح‌
8: معنای‌ زندگی‌
9: خاک‌ متبرک‌
10: پروانه‌ها
بخش‌ دوم: میانسالی‌
11: آن‌ سوی‌ پردۀ‌ آهنین‌
12: دانشکدۀ‌ پزشکی‌
13: نخستین‌ تشخیص‌ پزشکی‌ من‌
14: دکتر الیزابت‌ کوبلر-راس‌
15: معجزۀ‌ محبت‌
16: تا مرگ‌ زندگی‌ کنیم‌
17: مرگ‌، پیچیده‌ترین‌ معما
18: خانوادۀ‌ بی‌ کم‌ و کسر
19: در باره مرگ‌ و محتضر
20: معرفت‌ و علم‌ بر بالین‌ مرگ‌
21: نگذار زندگی‌ گیاهی‌ داشته‌ باشم‌
22: هدیۀ‌ الهی‌
23: شهرت‌
24: مرگ‌، تولدی‌ دیگر
25: بازگشت‌ یک شبح‌
بخش‌ سوم‌: اواخر میانسالی‌
26: کودکان‌، مرگ‌ را بهتر می‌پذیرند
27: زندگی‌ پس‌ از مرگ‌
28: پری‌ها
29: ارتباط‌ با آن‌ سو
30: مرگ‌ وجود ندارد
31: شانتی‌ نیلایا
32: زمان‌ را با خود دوست‌ کن‌
33: سرطانی‌ جدید به‌ نام‌ ایدز
34: آب‌های‌ شفابخش‌
بخش‌ چهارم‌: سال‌های‌ آخر
35: عشق‌ نامشروط‌
36: مرگ‌ را تجربه‌ کردم‌
37: دگردیسی‌
38: گل‌های‌ رز در برف‌
39: درس‌ شکیبایی‌
40: پیش‌گویی‌های‌ اشباح‌

لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط کتاب صوتی سلام صدا در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما