جمعه, ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | 2024-03-29
کد خبر: 5164 |
تاریخ انتشار : 04 مرداد 1401 - 21:58 | ارسال توسط :
768 بازدید
0
12
ارسال به دوستان
پ

کتاب رئالیست‌ها در غرقاب عشق، مجموعه نامه‌های عاشقانه نامداران ادبیات جهان به گردآوری کاوه میرعباسی است. تولستوی، بالزاک، مارک تواین، برناردشاو، چارلز دیکنز، گوستاو فلوبر، جک لندن، استاندال، دی‌اچ. لارنس و… بزرگانی هستند که کاوه میرعباسی در این اثر داستان عاشقی‌شان را روایت می‌کند.

کتاب رئالیست‌ها در غرقاب عشق، مجموعه نامه‌های عاشقانه نامداران ادبیات جهان به گردآوری کاوه میرعباسی است

تولستوی، بالزاک، مارک تواین، برناردشاو، چارلز دیکنز، گوستاو فلوبر، جک لندن، استاندال، دی‌اچ. لارنس و… بزرگانی هستند که کاوه میرعباسی در این اثر داستان عاشقی‌شان را روایت می‌کند.

نامه‌ها به نزدیکان همدل و محرمان اسرار بسان نقب‌هایی هستند به دنیای درون مشاهیر و چه بسیار جنبه‌های نهفته سرشت و شخصیت‌شان را آشکار می‌سازند؛ به واسطه‌شان درمی‌یابیم فلان فرمانروای جبار چه نازک‌دل بوده در عرصه عواطف و برعکس، شاعری شهره به لطافت احساسات و ظرافت طبع چه سفاک بوده در روابط عاشقانه.

رئالیست‌ها گرچه در عرصه ادبیات می‌کوشیدند جامعه و انسان را واقع‌بینانه توصیف کنند، در خلوت عاطفی‌شان دست‌خوش خیزاب‌های شورانگیز غرقاب عشق بودند.

نامه‌های گردآمده در این مجلد بر این واقعیت گواهی می‌دهند.

در قسمتی از کتاب رئالیست‌ها در غرقاب عشق می‌خوانیم:

نامه‌ی تواین به اولیویا لانگدن
عزیزترینم، لیوی،

دیشب وقتی خودم را آسوده بر تخت یافتم (حالا دن را می‌بینم که صبحانه‌اش را خورده و به اتاقم آمده است، او پنج دقیقه‌ی دیگر هم به من سر می‌زند و حواسم را پرت می‌کند.)

بله، دیشب وقتی خودم را آسوده بر تختم یافتم به خودم گفتم:

«دیگران هرچه می‌خواهند فکر کنند، من که فکر می‌کنم خوشبخت‌ترین مردی هستم که تاکنون زیسته، که شادمانی اعلا را در دو روز کامل تجربه کرده‌ام و حالا هم آماده‌ام تا به وظایفم رسیدگی کنم، و این کار را نیز با شادی انجام خواهم داد.»

بنابراین، سرخوش و شادمان آن سخنرانی را بدون اینکه یادداشتی همراه داشته باشم آغاز کردم و به انجام رساندم.

هرچند تاوان این اعتماد به نفس را بدین گونه دادم که تاکنون هیچگاه سخنرانی‌ای آن همه پر از پرانتز نکرده بودم. تمام مدت را به لیوی، لیوی، لیوی، لیوی فکر می‌کردم.

سخنرانی کوچک بی‌اهمیتم تحت تأثیر دنیای بیکران لیوی‌ام قرار گرفته بود. از این‌که چنین بی‌مبالات عمل کردم عذر می‌خواهم، زیرا که حاصل آن ناکارا بود.

هرچه بود بالاخره سخنرانی‌ام را به انجام رسانیدم و بعد با وجدانی آسوده دعا خواندم، اما تنها با یاد تو بود که زبانم به دعا می‌چرخید.

احتمالاً از فکر این‌که من برای تو هم دعا خوانده‌ام خنده‌ات می‌گیرد، منی که از همه التماس دعا دارم برای کسی دعا کردم که به آن نیازی ندارد. اما دعاهای من خالص و صادقانه بودند و مطمئنم که شنیده شدند.

لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط کتاب صوتی سلام صدا در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما