جمعه, ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | 2024-04-19
کد خبر: 576 |
تاریخ انتشار : 15 تیر 1401 - 12:16 | ارسال توسط :
1072 بازدید
0
26
ارسال به دوستان
پ

بعد از کلیدر، سلوچ قویترین اثر محمود دولت آبادی است که در این نوشته خلاصه و نقد داستان جای خالی سلوچ تقدیم شده است نقد داستان جای خالی سلوچ در جای خالی سلوچ سی و چند نفر حضور دارند؛ که به اقتضای ضرورت داستان، نقش های متفاوت را (از اصلی گرفته تا سیاهی لشکر) ایفا […]

بعد از کلیدر، سلوچ قویترین اثر محمود دولت آبادی است که در این نوشته خلاصه و نقد داستان جای خالی سلوچ تقدیم شده است

نقد داستان جای خالی سلوچ

در جای خالی سلوچ سی و چند نفر حضور دارند؛ که به اقتضای ضرورت داستان، نقش های متفاوت را (از اصلی گرفته تا سیاهی لشکر) ایفا می کنند.

سلوچ، از ابتدا تا انتها، حضور واقعی مستقیمی در داستان ندارد. آنچه هم از او نقل می شود عمدتآ به شکل غیر مستقیم یا در صورتی خیالی و وهمی برای مرگان است.

نیز، بر خلاف انتظاری که نام داستان در ذهن ایجاد می کند، او نه تنها شخصیت اصلی بلکه حتی شخصیت دوم و سوم داستان هم نیست.

شخصیت اصلی، مرگان است. بعد از مرگان، می توان گفت عباس، حضوری پررنگ تر و چشمگیرتر از بقیه دارد. که با این همه، از این نظر، به مراتب کم رنگ تر و کم اثر تر از مرگان است.

در رتبۀ بعد، باید از ابراو نام برد. پس از او، سلوچ؛ علی گناو، هاجر، کربلایی دوشنبه، مولا امان (برادر مرگان) و بقیه: حاج سالم، پسرش، مسلم، سالار؛ و نویسنده علاقه ای چندان به رفتن به درون دیگر شخصیت ها حتی عباس و ابراو از خود نشان نمی دهد.

بنابراین، چه این موضوع، چه خط نسبتآ صاف سیر ماجراها و خلوتی پیرنگ، چه طول زمانی که اثر در بر می گیرد، جای خالی سلوچ را بین داستان بلند و رمان معلق نگه می دارد.به طوری که به راحتی نمی توان به آن، رمان اطلاق کرد.

با این همه، از نظر پیراستگی و انسجام و پیوستگی و هماهنگی عناصر به کار رفته در داستان، نیز نقطه شروع فوق العاده مناسب و خالی از حشو و زواید، جای خالی سلوچ، در نوع خود یکی از خوش قواره ترین پیرنگ ها را دارد که از این بابت باید به استاد محمود دولت آبادی تبریک گفت.

خلاصه و نقد داستان جای خالی سلوچ از محمود دولت آبادی
خلاصه و نقد داستان جای خالی سلوچ از محمود دولت آبادی

دانلود کتاب صوتی جای خالی سلوچ نوشته محمود دولت آبادی

شاید بتوان گفت که بستر اصلی داستان جای خالی سلوچ، تحول های ویران کننده ای است که پس از اجرای اصلاحات ارضی مربوط به انقلاب سفید از سال 1341 به بعد، در روستاهای کشور به وجود آمد، انقلابی که در پس اهداف ظاهری اعلام شدۀ خود چهار غرض عمده را تعقیب می کرد:

  1. از هم پاشیدن بافت سنتی-مذهبی دست نخورده و مصون از نفوذ منحطِِ غرب روستاهای کشور. زیرا همچنان که می دانیم، رژیم پهلوی و آمریکا به شدت در صدد رواج آن فرهنگ در کشور بودند و گر چه در شهرها به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته بودند، اما به دلایل متعدد، از جمله بسته بودن محیط روستاها و ضعف پوشش وسایل ارتباط جمعی، در این مورد در روستاها موفقیت چشمگیری به دست نیاوردند.
  2. به دست آوردن نیروی کار ارزان برای اشتغال در ساختمان و راه سازی و به ویژه صنایع عمدتآ مونتاژی کاملآ وابستۀ در دست تأسیس یا تأسیس شدۀ کشور.
  3. ایجاد روزنه ای برای کم کردن فشار بر روستاییان، جلوگیری از پایگیری مقاومت ها و مخالفت های مردمی در روستاها در برابر رژیم.
  4. تبدیل کشور به بازاری برای مصرف محصولات خارجی.

زمینۀ اصلی اثر، اصلاحات ارضی است؛ و مضمون آن، تحولهای مخرب و زیانباری است که در نتیجۀ این اقدامها، در زندگی عدۀ زیادی از روستاییان ما -که خانوادۀ سلوچ نمونه ای از آن است- به وجود آمد: سرگردانی و بهت زدگی، مهاجرت اجباری، از هم پاشیدگی خانواده ها، هویت باختگی، فقر، فساد و…

همچنین پرداختن به موضوع مهاجرت، که در این داستان نقش قابل توجهی دارد، موضوعی تازه در آثار محمود دولت آبادی نیست.

به عبارت دیگر، او مضمون این اثر را در عرصۀ مهاجرت، فقط تا حد «کندن و حرکت» می پذیرد. و در مورد این اثر می گوید:

در واقع مهاجرت پاسخی است به نشانۀ نفی و نپذیرفتن شرایط نابهنجاری که بر قهرمانان داستان روا داشته می شود.

بی شک آنچه سبب مهاجرت ناگهانی و بی خبر سلوچ از روستا می شود، پیدایش همین شرایط اصلاحات ارضی رژیم است. همچنان این مسأله موجب مهاجرت بعضی دیگر از جوانان ده، یا در انتهای داستان، مراد، ابراو و مرگان نیز می شود.

از جنبۀ دیگر می توان گفت: جای خالی سلوچ داستان کودکان و نوجوانانی است که نیاز مبرم به نان و دیگر حوایج مادی زندگی، به آنان فرصت کودکی و نوجوانی کردن را نمی دهد و بسیار زودتر از آنکه باید، به سوی استقلال رانده می شوند.و در واقع زودتر از آنکه باید مرد یا زن می شوند؛ منتها مردان و زنانی سوخته و نارس.

روابط و مناسبات افراد در جای خالی سلوچ فوق العاده مادی و خشن است. به نحوی که می توان گفت روح حاکم بر این داستان، نوعی مادیت صرف و مطلق است.

روستایی که در آن کمترین خبری از صدق و صفا و همدلی و حتی ترحم نسبت به درمانده نیست.

برادر بزرگتری که بر سر چیزهای کم ارزش، مانند یک حیوان وحشی بی ترحم به جان برادر کوچکتر خود می افتد و او را تا حد مرگ کتک می زند و حتی گوش او را می جود و پاره می کند، یا خواهر کوچک بی دفاع خود را زیر کمربند سیاه می کند و یا رفتارهای غیر عاطفی در ارتباط با مادرش که همۀ هستی خود را بر سر زندگی آنان گذاشته از خود نشان می دهد.

یا طلبکاری سالار، که بر سر طلبی کوچک، آن طور به جان یک زن درمانده و فرزندان بی پناهش می افتد، و در این راه، هیچ سطحی از حرمتهای دینی، عرفی و انسانی را پاس نمی دارد.

رفتار ابراو با مادرش، در خدا زمین، که تا پای کشتن او پیش می رود. و یا رفتار غیر قابل تحمل علی گناو با همسرش رقیه، که منجر به ناقص و علیل و در واقع نابود شدن او برای سراسر عمر می شود.

آن گونه از سر خود واکردن هاجر توسط مادر و دایی و حتی برادرانش، و گرفتار کردن او در چنگال انسانی چون علی گناو. حتی پایان بی مسئولیتی غیر قابل توجیه سلوچ در قبال خانواده اش و ترک بی خبر آنان و…

در مجموع چنان حال و هوای خشن و نا انسانی ای بر داستان حاکم است که خوانندۀ حساس و زودباور از هرچه زندگی و انسان و ایرانی است بیزار می شود.

تا آنجا که شاید بتوان گفت تا کنون هیچ داستان ایرانی، ابعاد فاجعه بار فقر را به اندازۀ جای خالی سلوچ، تلخ و مؤثر به تصویر نکشیده است.

لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط کتاب صوتی سلام صدا در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما